کد مطلب:211450 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

ترجمه درس توحید روز دوم
مفصل می گوید صبح روز دوم كه خدمت امام ششم رفتم پس از حمد خدای تعالی.

فرمود - ای مفضل شكر می كنیم خدای را كه او مدبر افلاك است و چرخ كواكب به دست قدرت او چرخ می زند - و پس از هر قرنی قرنی می آورد و پس از هر زمانی زمانی به وجود می آورد تا جزا دهد بدكاران را به مثل بدی آنها و پاداش دهد نیكوكاران را به اضعاف آنچه كرده است مقدس است نام های آن خالقی كه این همه نعمتها آفریده و به عدالت با مخلوق رفتار كرده است و اگر مردم بدی دیده اند به دست خود ستم كرده اند چنانچه خداوند فرموده.

فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره.

هر كس به قدر هر ذره ای كار كند به همان اندازه اگر خوب است نیكوئی می بیند و اگر



[ صفحه 323]



بد است مثل آن بدی را خواهد دید فرمود پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود اعمال شما روز قیامت به خود شما بازمی گردد.

آنگاه لحظاتی سر به زیر افكند و سر بلند كرد فرمود ای مفضل این خلق همه حیرانند و كورانند و مستانند و در طغیان خود مردد و سرگردانند آنها روی همین اخلاق زشت پیر و شیطان و چون كوران هیچ نمی بینند و چشم دارند و نمی بیند گوش دارند و نمی شنوند دل دارند و نمی فهمند در شنیدن ندای حق كرند و در كار خود سرگرم ذخاریف دنیا هستند گمان می كنند هدایت یافته و راه راست می روند اینها گویا از رسیدن مرگ ناگهانی ایمنند نمی دانند چگونه گریبان آنها را می گیرد و در شقاوت و محنت فرورفته اند - چه بزرگ است بلای آنها و عظیم است مصیبت آنها.

سپس فرمود ای مفضل امروز از آفرینش حیوانات سخن می گوئیم تا غرایب حكمتهای الهی بر تو ظاهر شود همانطور كه صنعتهای الهی را شناختی خلقت حیوانات صحرائی و دریائی را هم بشناس و خدا را عبادت و ستایش كن.

فرمود ای مفضل فكر كن خداوند بدن حیوانات را چگونه نرم قرار داده كه مانند استخوان و سنگ سخت و صلب نیست اگر سخت بود حركت نداشت راه رفتن نمی توانست راست و خم شدن غلطیدن و خواب رفتن و جست و خیز نداشت ظاهر بدن آنها گوشت نرم و در میانش استخوان قرار داده كه صلب و سخت است و استخوانها را به عصبها و رگها و پی ها بر یكدیگر پیوسته و استوار ساخته كه رشته اعضاء آنها محكم گردد و از یكدیگر نپاشد آنگاه بر روی همه پوستی كشیده كه حافظ همه باشد.

آنچه بشر می سازد از چوب و بر آن رخت می پوشاند و با ریسمان رشته های چوبها را می بندد و طلا می گیرند و بازیچه خود قرار می دهند ولی جان ندارد و حس و حركت نمی كند به صورت حیوانی است جامد و بی روح.

ای مفضل چگونه می شود كه این بتها - مجسمه ها و صورتها بدون صانع و سازنده نمی شود ولی این حوانات بری و بحری بدون صانع امكان پذیر باشد؟! حاشا و كلا - یقینا و به طریق اولی خلقت انسان و حیوان از قدرت صانع الهی است كه از گوشت و پوست و استخوان و رگها و پیها تركیب یافته است و با همین اعضاء و احشاء شنوائی و بینائی می یابد



[ صفحه 324]



و حس و حركت پیدا می كند فكر و اراده دارد در رفع احتیاجات خود می كوشد - ذهن - عقل - هوش و ذكاوت به هم می رساند.

حیوانات در حمل بارهای گران حس و حركت نشان می دهند از حمل بار شاقه و زیان آور امتناع می نمایند آنها كه از آدمیان و غلامان استفاده حیوانات می نمایند ظلم می كنند باید از بشر از عقل و شعور و اراده اش استفاده كرد از فكرش منفعت برد آنها شتر و گاو و الاغ نیستند كه مانند آنها به كار بگیرند و از وظیفه بزرگ رشد عقلی و بندگی بازدارند - خداوند این حیوانات را برای استفاده شما آفریده كه به قدر امكان به عدالت از آنها بهره برداری نمایند و آذوقه آنها را تأمین كنند و در تنگدستی و اضطرار هم از گذشت آنها استفاده نمایند.

ای مفضل درباره این سه صنف حیوان كه انسان - چهارپایان اهلی و مرغان باشد فكر كن آنچه مناسب حكمت و مصلحت وجودی آنهاست عنایت فرموده اما آدمیان را عقل و كیاست مرحمت فرموده تا با زیركی و هوش خود اختراعات و ابداعاتی نمایند و صنایعی بسازند و امور زندگانی خود را از آن آسان نمایند مانند زرگری - نجاری - آهن سازی - خیاطی - بنائی - نقاشی و غیره كه هر یك مطابق ذوق و سلیقه خود كاری پیشه می سازند و وسیله تسهیل معاش خود قرار می دهند خداوند به آنها فكر داده و انگشتان دراز داده و پا داده تا دنبال وسایل صنعت خود به رهبری عقل و خرد خویش بروند و بهره مند گردند.

اما حیوانات گوشت خوار را برای شكار غذای خود پنجه های محكم و ناخن های تیز و چنگال های قوی داده كه بتواند شكاری به دست آورده پاره كند و گوشت آن را بخورد و این كار انسان نیست و برای صنایع بشر این ناخن و چنگال به كار نمی رود اما حیوانات علف خوار را كه نه برای صنعت و نه برای گوشت خواری آفریده آنها را سم داده تا بتوانند در چراگاههای سخت و ناهموار چرا كنند از كوه و دشت و صحرا و فراز و نشیب عبور نمایند - و پشت آنها را از ستون فقرات محكم و استوار و طولانی قرار داد تا بتوان بار بر پشت آنها نهاد و سوار آنها شد.

ای مفضل فكر كن در خلقت حیوانات درنده و شكار كننده كه باید در بیابانها زندگی كنند و با شكار تغذیه نمایند خداوند به این سبعان و درندگان اسلحه ای داده كه خودشان بتوانند از طبقه بالادست دفاع كنند و از زیردست شكار نمایند و روزی هر یك از آنها



[ صفحه 325]



را چنان می رساند كه عقل حیران و مبهوت است اگر هر یك از این انواع و صنوف آنچه كه دیگران داشتند داشتند و آنچه دارند نداشتند چگونه زندگی آنها مختل می ماند؟

خداوند دانای توانا به هر یك روی مصلحت و حكمت خود و احتیاجی كه آنها دارند به هر یك سلاحی درخور نیاز خودشان عنایت فرموده است.

ای مفضل تفكر نما در حال چارپایانی كه از مادر متولد می شوند و بدون رهبری مادر نشو و نما می یابند و حركت می كنند و خود به استقلال حس و حركت و شعور حیوانی دنبال معاش خود سیر می نمایند.

این حیوانات مانند انسان نیست كه در تولد محتاج به مادر و نشو و نمای در قنداقه و تر و خشك كردن و تربیت نمودن باشد بلكه خداوند فرزندان حیوانات را طوری خلقت فرموده كه وقتی متولد شوند استقامت بر روی پا دارند و می توانند خودشان روی پا بایستند و حركت كنند پاهای پهن و استخوان های محكم عنایت فرموده كه تا از تخم بیرون می آیند راه می روند یا از شكم بیرون می آیند - بر پا ایستاده دنباله مادر حركت می كنند اگر هم مادر نباشد به راه می افتد.

ای مفضل برخی از مرغان مانند تیهو و دراج و كبك و غیره در همان ساعتی كه از تخم سر بیرون می آورند راه می روند و دانه برمی چینند و آنها كه ضعیفند و قوه پرواز ندارند مانند جوجه كبوتر اهلی و صحرائی و اشباه ایشان خداوند در مادرشان مهر و محبتی قرار داده كه دانه را در چینه دان خود جمع می كنند و در دهان جوجه های خود می ریزند تا هنگامی كه قوت گیرند و به پرواز پردازند و به همین جهت خداوند جوجه زیاد به آنها نداده و نمی دهد كه نتوانند پرستاری و پذیرائی نمایند بنابراین هر یك مناسب استعداد و لیاقت و مقتضیات محیط و علل و اسباب به هر كه هر چه لایق بوده عنایت فرموده است - و این تدبیر لطیف حكیم است.

ای مفضل در پای حیوانات نگاه كن و فكر كن همه را جفت آفرید تا آنكه رفتار برایشان آسان باشد اگر یك پا داشتند نمی توانستند راه بروند - خداوند به آنها دوپا عنایت فرموده كه یكی را بردارند و یكی را بگذارند و بر دور كن پا بایستند و تعدیل بدن آنها استوار و پابرجا باشد.

فرمود ای مفضل نمی بینی الاغ چگونه برای گردش آسیا می چرخد و تن زیر بار



[ صفحه 326]



می دهد در حالی كه اسب این تحمل را نمی كند شتر با آن قدرت اگر بخواهد چندین جمال و ساربان را هلاك می سازد معذلك خداوند آنها را رام بشر ساخته تا از آن بار بكشند و سواری بگیرند و اسباب بچرخانند و آب از چاه بیرون آورند یا گاو كه به شخم كردن و خیش كشیدن تن درمی دهد - اسب عربی حامل شمشیر و نیزه صاحبش می شود و سگ حافظ گله و پاسبان گوسفندان می باشد و به همین ترتیب همه حیوانات اهلی كه مسخر انسان گردیده هر یك به كاری مشغول و به وظیفه در كار است - اگر این حیوانات دارای عقل و هوش بودند هیچ وقت از بشر اطاعت نمی كردند چنانچه شتر یا گاو در حینی كه بفهمد سر او را می خواهند جدا كنند عاصی می شوند و به كینه شتری یا تهور گاو دیوانه صفت بر سلاخ و قصاب حمله می كند و فرار می نماید.

ای مفضل فكر كن در حال گوسفندان كه پراكنده هستند و نزد شبان و چوپان جمع می شوند ولی همین حیوان به پای خود به مسلخ می رود خداوند است كه آنها را در حیطه قدرت خود دارد و با الهامات خفیه آنجا كه باید مطیع می سازد و آنجا كه باید ممتنع می سازد.

ای مفضل اگر بنا بود درندگان صاحب این رویه و تدبیر بودند و با یكدیگر اتفاق داشتند علیه بنی آدم می كوشیدند و انسان را مستأصل می ساختند كی آدمی از عهده شیر و پلنگ و ببر و گرگ برمی آید مگر با تدبیر علمی و خدعه و حیله آنها را به صید آورد و مسخر خویش سازد.

آیا نمی بینی مدبر حكیم و خالق عظیم علیم چگونه آنها را روی مصالحی آفریده و رزق آنها را داده و با الهامات خفیه آنها را مرعوب آدمی ساخته و دور از اجتماع بشری نگاه داشته است - و خود این درندگان با تمام نیرو و قدرتی كه دارند از فرزندان آدم بیمناك و هراسان هستند و لذا برای طلب روزی شب بیرون می آیند و روز در بیشه ها و جنگلها و غارها استراحت می كنند.

خداوند عالم در میان این درندگان سگ را مهربان و باوفا نسبت به صاحبش قرار داده كه حافظ و نگهبان گله و اموال و خانه او باشد و این حیوان شب تار بر بام خانه و اطراف گله و غیره پاسبانی می كند و دزدان و گرگان را دفع می نماید و با او الفت و انس می گیرد از صفات سگ این است كه هر اندازه جفا بیند و تعب بكشد از صاحبش جدا نمی شود.



[ صفحه 327]



مترجم گوید: نگارنده خود خاطره هائی از وفا و صفای سگ دیده و شنیده ام كه مؤید فرمایش امام علیه السلام است و به راستی شگفت آمیز است.

این سگ را كی صاحب این خصلت قرار داده و باوفا ساخته جز خدای خالق متعال؟

فرمود ای مفضل فكر كرده ای كه خداوند عالم در چهارپایان چه حكمتها قرار داده است چشمهای آنها را پیش رو قرار داده كه جلو پای خود را ببینند دهن آنها را برخلاف انسان پائین صورت قرار داده كه بتوانند به آسانی از زمین علوفه برگیرند در حالی كه انسان با انگشتان بلند لقمه می گیرد و به دهان كه بین صورت قرار داده شده می گذارد - و پوزه های دراز به حیوانات داده كه به نزدیك دور برسد.

فرمود ای مفضل عبرت بگیر از منافعی كه خداوند در دم حیوانات قرار داده تا عورت آنها را بپوشاند و چركی و كثافت فضولات كه بین دبرشان جمع می شود و پشه و مگس و غیره بر آن جمع می شوند برهاند و دور سازد و چون بادبزنی است كه آنها را خنك می سازد و مگسها را از بدن دور می نماید - و با حركت دم به چپ و راست استراحت می نماید در موقع فرورفتن به گل و لای دم بهترین دستگیره بیرون آوردن آنهاست و در موی دم آنها چه منافعی برای انسان هست كه می توانند از آن صنایعی بسازند.

در قرارگاه فرج ماده كه در پشتش گذاشته برای آسانی مجامعت نر با اوست اگر مانند انسان در پیش رو قرار داشت بسیار مشكل بود و نسل او قطع می شد.

ای مفضل فكر كن در خرطوم فیل و لطف و تدبیری كه در آن به كار رفته اگر خرطوم نداشت نمی تواند چیزی از زمین بردارد چه فیل گردنش دراز نیست پاهایش بسیار پهن است و هیكلش بسیار سنگین و باید با خرطوم آب بیاشامد و غذا بردارد و دفاع از خود كند.

سر فیل و گوشهای آن مانند دندان و خرطومش جالب توجه است - كه اولا بسیار سنگین است و اگر بنا بود این بار گران بر گردنش حمل شود گردن او را می شكست و لذا سر او را ملصق به بدنش گردانید كه رنجی نكشد و به جای گردن خرطوم دراز به او داد و در فیل ماده فرج او را زیر شكمش قرار داده كه هنگام بروز شهوت پیدا و ظاهر می شود و مقاربت آن آسان می گردد - خلقت فیل برخلاف اكثر حیوانات است آن دندانهای عاج سنگین و طولانی و مخروطی شكل او كه آلت دفاع و استخوان قیمتی است با آن صنایع ظریفه می سازند.



[ صفحه 328]



فرمود ای مفضل در آفرینش زرافه و اختلاف اعضای آن كه هر عضوی از این حیوان شبیه به یك حیوانی است - سرش مانند سر اسب و گردنش به گردن شتر و سمش به سم گاو و پوستش به پوست پلنگ شبیه است.

لذا در اصطلاح فارسی آن را شتر گاو پلنگ گویند و در كتب لغت نوشته اند فرزندی كه گرگ از كفتار پیدا می كند آن را سمع به كسر سین گویند و مانند مار به مرگ خود نمی میرد و در دویدن و پرواز از مرغ جلو می زند و در جستن از سی ذرغ بیشتر می جهد.

حضرت امام صادق (ع) فرمود گروهی از جاهلان گمان كرده اند از مجامعت چند حیوان با یك ماده چنین می شود و چون ماده بر سر آبی می رود و چند حیوان مختلف با او مجامعت می كنند چنین فرزندی می آورد این سخن از جهل گوینده است علم توحید و جانورشناسی ندارند.

اولا هر صنفی از حیوانات با صنف غیر از خود جمع نمی شود مثلا اسب بر شتر نمی جهد شتر با گاو جمع نمی شود اگر حیوانی در شكل با حیوانی مشابه خود باشد گاهی بر آن بجهد مانند درازگوش كه بر اسب می جهد و از میان آنها قاطر «استر» به هم می رسد و گرگ با كفتار كه سمع به هم می رسد ولی این حكم زرافه را ندارد چه زرافه هر عضوش شبیه به حیوانی غیر از صنف خودش می باشد در حالی كه فرزند دو نوع حیوان دو رنگ و دو شباهت بیشتر پیدا نمی كند اما زرافه چند شباهت دارد بلكه این خلقت صنعت و قدرت خالق متعال را نشان می دهد.

چون محل زندگانی این حیوان در بیشه ها و جنگلهاست خداوند آن گردن دراز را به او داده كه بتواند از میوه های جنگلی استفاده كند و پاهای بلند به او داده كه بتواند از انبوه درختان و علفزارها و مرغزارها عبور كند و برگ و دانه برگیرد و تغذیه نماید.

ای مفضل در خلقت میمون و بوزینه فكر كن كه چقدر شبیه به آدمی است این حیوان از جهت سر و دوش و دست و سینه شبیه به آدم است ولی اعضاء و احشاء آن شبیه به انسان نیست خداوند به او زیركی و فهمی بخشیده كه هر اشاره كه صاحبش می كند درمی یابد و اكثر حركات آدمی را تقلید می كند خداوند صورت ظاهر او را به آدم شبیه ساخته تا انسان بداند



[ صفحه 329]



كه از صفوف حیوانات است و از طینت و خلقت بهایم می باشد و به عقل و نطق فصل ممیز دارد نفس ناطقه و عقل فعاله او انسان را به مرتبه كمال رسانیده و تمام حیوانات را مسخر او گردانیده است - پس خدا را بر این عظمت و موهبت كبری باید شكر نمود و عقل را در كاری بكار برد كه رضای خدا و تكامل در آن باشد.

فرمود میمون از انسان چند چیز زیاد دارد تا برخی گمان نكنند كه انسان بوده به این حد باقی مانده و آن پوزه و دم اوست و موئی كه بر بدنش روئیده به علاوه احشاء او كه در صنف حیوانات است و معذلك درك حقایق نمی تواند كرد این كار مخصوص انسان است.

فرمود ای مفضل ببین خدای عالم چگونه بدن حیوانات را از مو و كرك و پشم پوشانیده تا از سرما و گرما و آفتها مصون بمانند و سمهای شكافته داده كه پاهای آنها نساید ولی به انسان انگشتان و ناخن و دست و پا داده كه پنبه و پشم بریسند و از آن لباس بسازند - یا نعل و كفش برای خود تهیه كنند و انواع لباس بدوزند.

فرمود ای مفضل این كه خداوند این حیوانات را سم داده و به انسان دست و پا با انگشتان داده برای این كه آنها بتوانند راه زیاد بروند و بچرند و انسان با این ابزار مشغولیات بهتر و صنعت پیدا كند و با حرفه و پیشه مشغول گردد از ملاهی و مناهی و فسق و فجور و فساد و مضرت دور گردد - و گاهی لباس بپوشد و بیرون كند و كم و زیاد نماید انواع و اقسام آن را عوض كند و لذتی ببرد - و با تبدیل انواع البسه و الوان و اشكال مختلفه زینت و زیور جمال او گردد - به علاوه خود لباس یك نوع كسب و تجارت و شغل و صنعتی است كه از پنبه و پشم و كرك می توان تهیه كرد.

فرمود ای مفضل تفكر نما در اخلاق عظیم حیوانات كه چه صفات و غرایزی دارند و چگونه با آنها الهام می شود - كه در هنگام مردن جثه خود را پنهان كنند همانطور كه مردم جسد مردگان را دفن می كنند - لذا شما كمتر از مردار وحشیان و درندگان اطلاع دارید فرمود اگر این طور نبود باید از گروه انبوه پرندگان و درندگان صحراها متعفن شود مگر حكایت قابیل و هابیل را نشنیدی كه خداوند كلاغ را برای رهبری جسد هابیل فرستاد تا به قابیل تعلیم كند چگونه جسد را باید دفن كرد و این حال طبیعی حیوانات است تا مردم از فساد جیفه آنها نجات یابند.

آیا این طبع بهیمه را كه خداوند به آنها عنایت فرمود قابل ستایش و شكر نیست برخی



[ صفحه 330]



از حیوانات صبرشان بر عطش با گرسنگی بیش از انسان است روباه در وقتی طعمه به دستش نیاید خود را به مردن می زند و شكمش را باد می كند تا مرغی كه بر آن بگذرد گمان می كند مرده است پس به طبع آن را می گیرد طعمه خود می سازد و آیا كی این طبع محیل را برای كسب روزی به او داده است خداوند به انسان قدرت نطق و بیان مكنونات و عقل و خرد داده كه خودش برود رزق و روزی به دست آورد ولی حیوانات به حیله و مكر تحصیل رزق می كنند.

مفضل عرض كرد ای آقای من از افعی و ابر تعلیم فرما.

فرمود ای مفضل ابر موكل بر افعی است هر كجا افعی باشد ابر مانند مغناطیس او را می رباید و لذا در فصولی كه ابر هست افعی سر از سوراخ بیرون نمی آورد بلكه در وسط تابستان كه ابر در آسمانها نیست بیرون می آید.

مفضل پرسد چرا ابر را موكل افعی ساخته فرمود برای آنكه دفع ضرر او را از مردم بنماید.

مفضل عرض كرد یابن رسول الله برای كسانی كه بخواهند خدا را بشناسند با همین مقدار از جانورشناسی كافی است میل دارم اكنون شمه ی هم از حال موران و مرغان بیان فرمائی.